3 پرهام می تواند اسم خود را بنویسد
یک روز تو فلکه کوثر قزوین با هم تو صف گاز بودیم. کنار پمپ محوطه بازی وجود داشت که آنجا نخاله های ساختمانی ریخته بودند. تو از ماشین پیاده شدی و رفتی یک تکه گچ از داخل آنها برداشتی و امدی. آن زمان تازه کلاس اول را شروع کرده بودی و من ازت پرسیدم آیا بلدی چیزی بنویسی. تو نیز جواب دادی آره. گفتم اگه بلدی اسم خودت را روی زمین بنویس. تو نیز به صورت زیر اسم خودت را روی زمین نوشتی و در این حالت دهن بابا از تعجب این شکلی شد:
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی