پرهام و اردک
یک روز با هم رفته بودیم پارک. تو آن پارک یک اردک وجود داشت که تو خیلی باهاش بازی کردی و سپس امدی شروع کردی به بازیهای کامپیوتری روی چمن. آن اردک دیگه تو را می شناخت و امد به هر زحمتی بود نشست روی کله مبارک تو و از آنجایی که هم که بابا متخصص شکار لحظه ها ست این لحظه را شکار کرد و عکسش را انداخت. الهی بابا فدات بشه که اردک ها نیز تو را دوست دارند.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی